زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه

بهار، مهرداد

بَهار، مهرداد یا ملک‌مهرداد (1308-1373 ش / 1929-1994 م)، اسطوره‌شناس و پژوهشگر برجستۀ ایران. او در تهران زاده شد و در همان شهر درگذشت. پدرش میرزا محمدتقی بهار (ملک‌الشعرا)، قصیده‌سرای انقلابی دورۀ مشروطیت، و پدربزرگ او محمدکاظم صبوری، ملک‌الشعرای آستان قدس رضوی بود. میرزا محمدتقی تخلص خود را از دوستش بهار شیروانی، سخنور نامی عهد ناصری، گرفت. پیش از آن، خاندان بهار به نام نیایشان، احمد صبوری، به صبوری شهرت داشتند (آرین‌پور، 2 / 123-124). به‌سبب دیرینگی سنت شعر و ادبیات در این خانواده، ملک‌الشعرا آرزو داشت که فرزندش، مهرداد نیز به شاعری روی بیاورد، اما او آرزوی پدر را برنیاورد و در عرصه‌ای دیگر از فرهنگ ایران شهرت یافت. 
مهرداد بهار دورۀ دبیرستان را در مدرسۀ البرز تهران به پایان رساند و سپس مدرک لیسانس خود را از دانشگاه تهران در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی در 1336 ش دریافت کرد (محامدی، «اساطیر ... »، 702). بهار از محضر پدرش ملک‌الشعرا و در دانشگاه تهران نیز از استادان بزرگی چون ابراهیم پورداود و بدیع‌الزمان فروزانفر بهره گرفت. او ضمن تحصیل در دانشگاه تهران، در فعالیتهای سیاسی دانشجویی نیز شرکت داشت و با گروههای چپ همکاری می‌کرد (بهار، از اسطوره ... ، 623-625). وی پس از دورۀ لیسانس به انگلستان رفت و در مدرسۀ مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن به مطالعۀ زبان، فرهنگ و تاریخ ایران پیش از اسلام پرداخت. پس از دریافت درجۀ فوق‌لیسانس، دو سالی را در لندن به کار پژوهش برای رسالۀ دکتری‌اش گذراند و سپس به ایران آمد و دکتری‌اش را در رشتۀ زبان‌شناسی و زبانهای باستانی در دانشگاه تهران به پایان رساند. او از آن پس، به تحقیق و تدریس در اساطیر و فرهنگ ایران و زبانهای ایرانی میانه مشغول شد و تا چند هفته‌ای پیش از مرگش، با وجود بیماری چندساله، با شوق و امید به این کار اشتغال داشت (محامدی، همان، 702-703). 
بهار پس از بازگشت به ایران، در بنیاد فرهنگ ایران به بررسی متون کهن و نگارش واژه‌نامه‌های پهلوی ـ فارسی مشغول شد. همچنین در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آثاری در زمینۀ تاریخ حماسی ایران تألیف کرد و هم‌زمان با این فعالیتها به‌عنوان استاد مدعو در دانشگاه تهران به تدریس فارسی میانه و اسطوره‌شناسی پرداخت (بهار، همان، 651-656). 
بهار مدت زمانی از عمرش را صرف پژوهش و پرورش پژوهشگر در برخی از مؤسسات کرد و بعدها از مجموعۀ این مؤسسات، «مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی» ــ که امروزه با نام «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» شناخته می‌شود ــ پدید آمد (مزداپور، 41). 
در ایران پیدایی اسطوره‌شناسی به‌عنوان دانشی مستقل به دهه‌های آغازین قرن حاضر برمی‌گردد که با دورۀ گرایش به ادبیات پیش از اسلامی و فارسی باستان، میانه و اوستایی هم‌زمانی دارد. اگر از چند چهرۀ شاخص این دوران، مانند پورداود و تقی‌زاده بگذریم، باید نسل بعدی، یعنی نسلی را که بهار از میانشان برخاست، پیشگامان این راه بدانیم. نام بهار به‌سبب تیزبینی و داشتن ذهن جست‌وجوگر و خلاق و نیز تلاش گسترده و پیگیر، با دنیای نوپای اسطوره‌شناسی ایران گره خورده است (بهار، پژوهشی ... ، 341-345). 
از دیدگاه بهار، اساطیر «مجموعه‌ای است از تأثیرات متقابل عــوامل اجتماعی ـ انسانـی و طبیعـی کـه از صافی روان انسان می‌گذرد، با نیازهای متنوع روانی ـ اجتماعی ما هماهنگ می‌گردد و همراه با آیینهای مناسب خویش ظاهر می‌شود، و هدف آن مآلاً پدیدآوردن سازش و تعادلی بین انسان و پیچیدگیهای روانی او با طبیعت پیرامون خویش است» (محامدی، «اساطیر»، 705). 
یکی از پژوهشگران دربارۀ نقش بهار در اسطوره‌شناسی ایران می‌گوید: بهار تمامی ریزه‌کاریهای اساطیر ایران را از کتابهای اوستا و پهلوی بیرون کشیده است (آموزگار، 38). 
سخنی چند دربارۀ شاهنامه عنوان یکی از آثار مهرداد بهار است. او در این رساله به تفصیل به بیان تفاوتها و اشتراکات اسطوره، حماسه و قصه می‌پردازد، اما دنبالۀ مطالب به شناخت بخشهای شاهنامه و شخصیتهای حماسی آن اختصاص دارد (محامدی، همان، 707). 
وی در کار پژوهش بسیار جدی و باوسواس بود. در زمینۀ مطالعات و تحقیقات اساطیری و تاریخی روشی تطبیقی و دیالکتیکی داشت و بر این باور بود که فرهنگ و تاریخ ایران را باید با شیوۀ تطبیقی در ارتباط با فرهنگ و تاریخ ملل دیگر، به‌ویژه اقوام هم‌جوار و مردم بومی مورد مطالعه قرار داد. بهار از نظریه‌پردازی شوونیستی سخت پرهیز داشت و معتقد بود که فرهنگ ایرانی آمیخته و برآیندی است از برخورد فرهنگهای هندوایرانی، بومی و اقوام هم‌جوار شرق و غرب ایران که طی اعصار و قرون با هم در تماس بوده‌اند، از هم تأثیر گرفته و بر هم اثر گذارده‌اند (همو، «بزرگ مردی ... »، 24). درحقیقت، بررسی عالمانۀ بهار در تمدن باستانی ایران، شیوۀ تحقیق علمی نوینی را پیش روی دانش‌پژوهان و پژوهشگران جامعه قرار داده است (کردوانی، 29). 
کتاب تخت جمشید یکی از دو کتاب آخر بهار است که در زمان حیاتش منتشر شده است. او در این کتاب تاریخچه‌ای از گذشتۀ نجد ایران از ایلامیان تا مادها و پارسها را بازگو می‌کند و در ادامه به بررسی دورۀ تاریخی هخامنشیان و آیینهای آنان می‌پردازد. 3 بخش آخر کتاب به چگونگی انجام آیینهای نوروزی در تخت‌جمشید اختصاص یافته است (محامدی، «اساطیر»، 711). 
بهار به فرهنگ ایرانی بسیار دلبسته بود و آن را افتخارآمیز می‌دانست، امـا در این بـاره افـراط نمی‌کرد. یکی از ویـژگیهای کارهای علمی او، صراحت در ارزیابی و انتقاد از کارهای خود و دیگران است. او خواننده را بلاتکلیف نمی‌گذاشت، بلکه دریافت و داوری خویش را در مورد آثار، بی هیچ کنایه‌ای می‌گفت و می‌نوشت (راشدمحصل، 16). هنر بی‌نظیر او، خلق انگیزه در نگارش مقاله، کتاب و حتى مجله، و یا پدیدآوردن فکری بود که بعدها بتواند بارور و سودمند شود (مزداپور، 44). 
نتایج پژوهشهای مهرداد بهار دربارۀ اساطیر و متون کهن ایرانی در کتابها و نیز در مقالات و مصاحبه‌ها و نقد و نظرهای متعدد در نشریات علمی ـ فـرهنگی طـی سالهای 1345 تا 1373 ش، و برخی نیز پس از درگذشت او به چاپ رسیده که مهم‌ترین آنها بدین شرح است: 
1. واژه‌نـامۀ بنـدهش (پهلوی ـ فارسی)، تهران، 1345 ش؛ 2. واژه‌نامۀ گزیده‌های زادسپرم (پهلوی ـ فارسی)، تهران، 1351 ش؛ 3. اساطیر ایران، تهران، 1352 ش؛ 4. پژوهشی در اساطیر ایران (پارۀ نخست)، تهران، 1362 ش؛ 5. دربارۀ قیام ژاندارمری خراسان به رهبری کلنل محمدتقی خان پسیان، تهران، 1369 ش؛ 6. ترجمۀ بندهش، تهران، 1369 ش؛ 7. سخنی چند دربارۀ شاهنامه، تهران، 1372 ش؛ 8. تخت‌جمشید (با همکاری نصرالله کسرائیان)، تهران، 1372 ش؛ 9. رستم و سهراب، تهران، 1373 ش؛ 10. جستاری چند در فرهنگ ایران، تهران، 1373 ش؛ 11. ادیان آسیایی، تهران، 1367 ش؛ 12. از اسطوره تا تاریخ، تهران، 1367 ش؛ 13. پژوهشی در اساطیر ایران (پارۀ نخست و دویم)، تهران، 1378 ش. 
افزون بر کتابهای یادشده، چندین مقاله و نقد و نظرهای ارزشمند از بهار بر جای مانده که در کتاب از اسطوره تا تاریخ منتشر شده است و برخی از آنها به این شرح است: 1. «آیین مهر و ورزش باستانی ایران»، تهران، 1351 ش؛ 2. «جغرافیای اساطیری جهان در ادبیات پهلوی»، تهران، 1347 ش؛ 3. «بررسی شیوۀ تولید آسیایی و تأثیر آن بر تاریخ ایران باستان»؛ 4. «اشکانیان»، تهران، 1355 ش؛ 5. «تخت‌جمشید باغی مقدس با درختان سنگی». 
بهار براساس اساطیر ایرانی، 3 کتاب داستان نیز برای کودکان و نوجوانان تألیف کرد که عبارت‌اند از: بستور، داستان فرزند خردسال زریر که به خون‌خواهی پدر اقدام می‌کند؛ جمشید شاه، سرگذشت پادشاهی جمشید، و رستم و دیو سفید

مآخذ

 آرین‌پور، یحیى، از صبا تا نیما، تهران، 1372 ش؛ آموزگار، ژاله، «یاد بهار»، یاد بهار (یادنامۀ دکتر مهرداد بهار)، به کوشش علی‌محمد حق‌شناس و دیگران، تهران، 1376 ش؛ بهار، مهرداد، از اسطوره تا تاریخ، به کوشش ابوالقاسم اسماعیل‌پور، تهران، 1381 ش؛ همو، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران، 1387 ش؛ راشـدمحصل، محمدتـقی، «چرا عمر طاووس و دراج کوته» (نک‍ : هم‍ ، آموزگار)؛ کردوانی، کـاظم، «مهـرداد بهـار، روشن‌فکـری حقیـقت‌جو» (نک‍ : هم‍ ، آموزگار)؛ محامدی، حمید، «اساطیر، آواز گیتی است و موسیقی سپهر»، ایران‌شناسی، کالیفرنیا، 1373 ش، س 6، شم‍ 4؛ همو، «بزرگ‌مردی چو مهرداد بهار» (نک‍ : هم‍ ، آموزگار)؛ مزداپور، کتایون، «نشان دست سبز بهار» (نک‍ : هم‍ ، آموزگار). 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.